هستي جونهستي جون، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
هلیاجونهلیاجون، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

دليل بودنم هستي

هستي من

نويسم براي تو تك ستاره زندگي ام مينويسم برايت كه با هر نفست جاني دوباره ميگيرم اميد كه هميشه و در همه جا موفق و سربلند باشي كه ارزوي من سعادت و شادكامي توست دنياي من....

سلام به همه دوستان عزيز و خوانندگان محترم من اين وبلاگ رو تقديم ميكنم به همه شما مادراي مهربون كه ارزويي جز سلامتي و شادي بچه هاتون ندارين اميدوارم از مطالبم راضي باشين و از نظراتون منو بي نصيب نذارين....

[موضوع : ]

نوشته شده در يکشنبه 4 اسفند 1392ساعت 8:18 توسط مامان جون| نظر بدهيد |

 

هستی خانم نماینده

سلام به دوستان عزیز و دو گل خوشبوی خودم هستی جون و هلیا جون.چند روز پیش قرار بود که هستی جون بشه نماینده کلاس.بچم از شوق و ذوق نمایندگی تو پوستش نمی گنجید و خیلی خوشحال بود.در ادامه عکسهایی از کلاس و نمایندگی دخملمو میبینیم.کماکان گرفتار رسیدگی به هلیا جون هستم و متاسفانه کمتر میتونم واسه هستی وقت بذارم.هلیا جدیدا برامون میخنده و با خنده های نمکیش اذیتهاش از یادم میره ایشا....خداوند بزرگ همواره حافظ و نگهدار همه بچه ها باشه.آمین.... هستی جونم نماینده ی کلاس هلیا جونم در حال خنده ی نیم رخی ...
14 آبان 1393

چهل روزگی

سلام دوستای مهربون امروز هلیا خانم ما چهل و چهار روزه شد از دیروز دخمل مامان حسابی خوش خنده شده و ما تونستیم بالاخره لحظه خندیدن گلمون رو شکار کنیم که چندتا از این عکسارو براتون گذاشتم. امروزم حسابی به جغجغه واکنش نشون داد و مامانی و هستی جونی رو حسابی ذوق زده کرد هستی مامان یه خورده بهانه گیر شده بهش حق میدم اخه دخترم دلتنگ باباییش شده اما بازم تا جایی که میتونه به مامانیش کمک میکنه اینم عکسای خندیدن هلیایی که هستی جون گرفته... اینم عکسای بعد از حموم کردن هلیا جون تو چهل روزگیش ...
9 آبان 1393

بدون عنوان

سلام به همه دوستان دیروز هلیا خانم ما یک ماهه شد شیطون  کوچولوی قشنگ من تازگیا خیلی اذیت میکنه فدای دختر نازم بشم که الان اروم خوابیده تا مامانیش بعد چند روز بتونه یه سر به وب دخملاش  بزنه .هستی  جونم الان به مهدش رفته دخترم حسابی هوای مامانشو داره و کلی کمکش میکنه فقط هلیا جون با جیغای شبونش خواب رو از اونم گرفته واسه همین صبحا خانومی سخت از خواب بیدار میشه که بره مهدش اینم عکسای یک ماهگی هلیاجون               اینم دخترمون در حال گریه کردن نازی  مامان   ...
26 مهر 1393

این روزها...

سلام به همه دوستان خوبم. اول از همه عذرخواهی واسه خیلی خیلی دیر  کردنم سرم حسابی شلوغ بوده عزیزان. به اندازه تموم دنیا حرف دارم الان بیست و شش روزه که هلیا کوچولوی ما پا به این دنیا گذاشته و حسابی حسابی مامانش رو مشغول کرده خوش اومدی دختر گلم تموم زندگیم تو و هستی جونین خدا همیشه سالم نگهتون داره و تو زندگیتون موفق باشین گلای ناز من. اینم عکس گلام توی پنج روزگی هلیا جون. از خاله جونی شونم ممنونم که توی این مدت واسه  بچه ها سنگ تموم گذاشته مرسی خاله. هستی خانمم داره میره پیش 2 حسابی خوشحاله و کلی بهش خوش میگذره اینم عکسای روز اول پیش دبستانی رفتن هستی جون   ...
20 مهر 1393

تولد نی نی جونی....

سلام.این پستم من مینویسم خاله ی هستی و هلیا جون خدا رو شکر هلیا جان ساعت 2 و 15 دقیقه ی روز سه شنبه مورخ 93.6.25به دنیا اومد تولدت مبارک خوشگل خاله هستی جونم به شما هم تبریک میگم که صاحب یه خواهر کوچولو شدی ایشا...همه ی بچه ها همیشه سالم و سلامت و زیر سایه مامان و بابا بزرگ شن.بزن دست قشنگه رو اینم اولین عکس بعد از تولد هلیا....تقریبا 5 ساعته بوده ...
27 شهريور 1393

....

دوستان عزیز و بازدید کنندگان گرامی سلام من خاله ی هستی جونی هستم.این روزها مامان هستی خانم سرش شلوغه و نمیتونه آپ کنه چیزی به تولد خواهر کوچولوی هستی خانم هم نمونده ایشا...همه ی مامانهای منتظر و نی نی هاشون سالم و سلامت و خوشحال باشند   ...
25 مرداد 1393

تولد!!!!!!!!!

           تولدت مبارك عزيزم سلام به دوستاي خوبم از همين جا از همتون بخاطر تبريك تولد هستي جوني تشكر ميكنم ممنون ممنون يه تشكرم مخصوص خاله جون هستي كه خيلي زحمت كشيد و كلي وب دخملمون رو تزيين كرد اما تولد دخترمون رو روز پنجشنبه گرفتيم جاي همه شما خالي بود اينم كادوهاي وبي تولد از طرف خاله جون                اينم عكساي تولد گل دختر                             ...
31 خرداد 1393

بدون عنوان

سلام به دوستان خوبم و دختراي گلم خ يلي وقته پست جديد تو وبتون نذاشتم سرم شلوغ بوده گلاي مامان ببخشيد تولد هستي جون نزديكه عزيزم هر روز ميپرسه مامان امروز چندم خرداده و هر روز كه به روز تولدش نزديكتر ميشه كلي ذوق ميكنه فداي دخترم بشم كه يه ليست بلند بالا واسه كادوهاي تولدش به من و بابايي داده ايشالا هزار سال زنده باشي دختر مامان اما ني ني كوچولومون كه امروز پا به اولين روز هفت ماهگيش گذاشت سه ماه ديگه ايشالا روي ماهشو ميتونم ببينم دخمل گلمون من و بابا و مخصوصا هستي جوني خيلي منتظر تو ايم هستي هميشه واست بوس ميفرسته و كلي ذوق داره تا ابجي كوچولوش بياد فداي تو دخمل نازمون بشيم عزيز دل ما....      &nbs...
23 خرداد 1393

تقديم به پدر مهربانم

 سلام دوستان عزيز  امروز سيزدهم  ماه رجب روز پدره من از همينجا اين روز رو به همه پدراي مهربون تبريك ميگم مخصوصا به باباي گلم كه فرسنگها ازش دورم باباجونم دوستت دارم و اميدوارم هميشه سالم و سرحال باشي دستاي مهربونت و مي بوسم و برات سلامتي و شادابي رو ارزو ميكنم ممنونم بخاطر همه زحمات زيادي كه برام كشيدي شادابي و سرزندگيت ارزوي منه عزيزترينم .....                                                &...
5 خرداد 1393